قالب پرشین بلاگ

سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زورق عشق

دستانم را
که به ریسمان محکم نام تو گره می زنم
احساس تلخ سقوط
در دلم محو می شود
چقدر با نام تو فاصله گرفته ام؟!
تو بگو...
می دانم...
دور شده ام...
به وسعت تمام ثانیه ها،
دقیقه ها،
ساعت ها
و روزهایی که
غفلت کردم
دامان پرمهر تو را رها کردم...
و محو زیبایی های دنیا شدم
و گم کردم تو را...
و گم شدم...
در این بازار پر همهمه دنیا
و حالا
پس از گذشت روزهای از دست رفته
دوباره بازگشته ام
و بین من و تو به اندازه کوهی از گناه و غفلت
فاصله افتاده است
و تو خود می دانی
که هیچ حاصلی از این فاصله نبردم
جز قلب و روحی زخمی و خسته
و کوله باری سنگین از گناه
اما حالا من برگشته ام
امیدوار به رحمت بی انتهای تو
می خواهم این فاصله ها را پر کنم
پناهم می دهی آیا؟
دستانم را این بار محکم تر به نام تو گره می زنم
و احساس تلخ سقوط در دلم محو می شود
چشمان گریانم را می بندم
و چیزی در دلم جاری می شود
چیزی شبیه صدای سبز دعا
«اَمَنْ یجیب» دلم در دل کوه، طنین می افکند
و صدای آمین را از تمام ذرات زمین و آسمان می شنوم
انگار تمام ذرات هستی در تکاپو هستند
تا مرا به تو برسانند
و من
دوباره نام تو را صدا می زنم
دستانم را محکم تر به نام تو گره می زنم
و دستان ناامیدی را می بینم
که از قلبم فرو می افتد
حالا چقدر با نام تو فاصله دارم
تو بگو
ای خدای مهربان من! 


[ سه شنبه 91/3/23 ] [ 11:38 عصر ] [ مهسا آسایش ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ
امکانات وب
خرید بک لینک