قالب پرشین بلاگ

سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زورق عشق

عکس, تصویر, عکس و پوستر به مناسبت شهادت امام جواد (ع) علیه السلام

عکس, تصویر, عکس و پوستر به مناسبت شهادت امام جواد (ع) علیه السلام

عکس, تصویر, عکس و پوستر به مناسبت شهادت امام جواد (ع) علیه السلام

عکس, تصویر, عکس و پوستر به مناسبت شهادت امام جواد (ع) علیه السلام

امام جواد (ع)

 


[ دوشنبه 91/7/24 ] [ 10:12 عصر ] [ مهسا آسایش ]

1. ثَلاثٌ یَبْلُغَنَّ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّه‏ِ: کَثْرَةُ الاِْسْتِغْفارِ وَ خَفْضُ الْجانِبِ وَ کَثْرَةُ الصَّدَقَةِ
سه چیز بنده را به مقام رضوان الهى مى‏رساند: استغفار زیاد، فروتنى با مردم و زیاد صدقه دادن.

کشف الغمه، ج2، ص349

2. اِنَّ لِلّهِ عِباداً یَخُصُّهُمْ بِالنِّعَمِ وَ یُقِرُّها فیهِمْ ما بَذَلُوها فَإِذا مَنَعُوها نَزَعَها عَنْهُمْ وَ حَوَّلَها اِلى غَیْرِهِمْ
خداوند بندگانى دارد که نعمت‌هایش را به آنان اختصاص داده است و مقرر کرده از آن بذل و بخشش کنند و اگر خوددارى کنند، از آنان مى‏گیرد و به دیگران منتقل مى‏کند.

کشف الغمه، ج2، ص364

3. مُلاقاةُ الإخوانِ نُشْرَةٌ وتَلقیحُ العَقلِ، وإن کانَ نَزْرا قَلیلاً
ملاقات با برادران (دینى)، هرچند کوتاه، موجب شکفتن و بارورى عقل مى‏شود.

امالى شیخ مفید، ص 328، ح 13

4. مَوتُ الإنسانِ بِالذُّنوبِ أکثَر مِن مَوتهِ بِالأجَلِ ، وَ حَیاتُه بِالبِر أکثَرُ مِن حَیاتِه بِالعُمر
مرگ آدمی به سبب گناهان، بیشتر است از مرگش به واسطه اجل، و زندگی و ادامه حیاتش به سبب نیکوکاری، از حیاتش به واسطه عمر طبیعی بیشتر است.

مسند الامام الجواد، ص284

5. اِیّاکَ و مُصاحِبةَ الشَّرِیر، فاِنَّهُ کالسَّیفِ المَسلُولِ یَحسن مَنظَره و یَقبَح اَثَره
از همراهی و رفاقت با آدم شرور بپرهیز، زیرا که او مانند شمشیر برهنه، ظاهرش نیکو و اثرش زشت است.

مسندالامام الجواد،ص243

6. الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِکُلِّ غالٍ و سُلَّمٌ إلى کُلِّ عالٍ
اعتماد به خدا، بهاى هر چیز گران بها است
؛ و نردبانى به سوى هر بلندایى.

بحار الأنوار، ج 75، ص 364

7. اِعلَم أنَّک لَن تَخلُوَ مِن عَینِ اللهِ، فَانظُر کیفَ تَکونُ.
بدان که از دید خداوند پنهان نیستی، پس بنگر که چگونه هستی!

تحف العقول، ص 455

8. ثَلاثٌ مَن کُنَّ فِیه لَم یَندُم: تَرکُ العَجلة، و المَشوَرة، و التَوَکُلُ عَلی الله عِندَ العَزم
سه چیـــز است که هــر کس آن را مــراعــات کند، پشیــمان نگـــردد: اجتناب از عجله، مشورت کردن و توکل بر خدا در هنگام تصمیم گیری.

 مسند الامام الجواد، ص 247

9. عِزُّالْمُؤْمِنِ غِناه عَنِ النّاسِ  
عزّت و شخصیّت مؤ من در بى نیازى و طمع نداشتن به مال و زندگى دیگران است.

مستدرک الوسائل، ج 7، ص 230، ح 8114

10. مَنْ أصْغى إلى ناطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَاللّهَ، وَإنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبلیس فَقَدْ عَبَدَ إبلیسَ
هرکس به سخنان کسی علاقمند و متمایل باشد، بنده اوست، پس چنان چه سخنور براى خدا و از احکام و معارف خدا سخن بگوید، بنده خداست، و اگر از زبان شیطان و هوى و هوس و مادیات سخن بگوید، بنده شیطان خواهد بود.

 مستدرک الوسائل، ج 17، ص 308، ح 5

11. مَنْ خَطَبَ إلَیْکُمْ فَرَضیتُمْ دینَهُ وَ أمانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ، إلاّ تَفْعَلُوهُ تَکْنُ فِتْنَةٌ فِى الاْرْضِ وَ فَسادٌ کَبیرْ
هر که به خواستگارى دختر شما آمد و به تقوا و تدیّن و امانتدارى او مطمئن بودید با او موافقت کنید و گرنه شما سبب فتنه و فساد بزرگى در روى زمین خواهید شد.

 تهذیب الاحکام، ج 7، ص 396، ح 9

12. لَوْسَکَتَ الْجاهِلُ مَااخْتَلَفَ النّاسُ
چنان چه افراد جاهل ساکت باشند مردم دچار اختلافات و تشنّجات نمى شوند.

 کشف الغمّة، ج 2، ص 349

13. لَنْ یَسْتَکْمِلَ الْعَبْدُ حَقیقَةَالاْیمانِ حَتّى یُؤْثِرَ دینَهُ عَلى شَهْوَتِهِ، وَلَنْ یُهْلِکَ حَتّى یُؤْثِرَ شَهْوَتَهُ عَلى دینِهِ
بنده حقیقت ایمان را درنمى یابد مگر آن که دین و احکام الهى را در همه جهات بر تمایلات و هواهاى نفسانى خود مقدّم دارد و کسى هلاک و بدبخت نمى گردد مگر آن که هواها و خواسته هاى نفسانى خود را بر احکام إلهى مقدّم نماید.

 بحارالا نوار، ج 75، ص 80، ح 63

14. مَنِ اسْتَغْنى بِاللّهِ إفْتَقَرَالنّاسُ إلَیْهِ، وَمَنِ اتَّقَى اللّهَ أَحَبَّهُ النّاسُ وَ إنْ کَرِهُوا
هر که خود را به وسیله خداوند بى نیاز بداند مردم محتاج او خواهند شد و هرکه تقواى الهى پیشه کند، خواه ناخواه، مورد محبّت مردم قرار مى گیرد گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند.

بحارالا نوار، ج 75، ص 79، ح 62

15. عَلَیْکُمْ بِطَلَبِ الْعِلْمِ، فَإنَّ طَلَبَهُ فَریضَةٌ وَالْبَحْثَ عَنْهُ نافِلَةٌ، وَ هُوَ صِلَةُ بَیْنَ الاْخْوانِ، وَ دَلیلٌ عَلَى الْمُرُوَّةِ، وَ تُحْفَةٌ فِى الْمَجالِسِ، وَ صاحِبٌ فِى السَّفَرِ، وَ أُنْسٌ فِى الْغُرْبَةِ

بر شما باد به تحصیل علم و معرفت، که فراگیرى آن واجب، و بحث پیرامون آن مستحبّ و پرفائده است. علم وسیله کمک به دوستان و برادران، و نشانه مروّت و جوانمردى است، هدیه و سرگرمى در مجالس، و همدم و رفیق انسان در مسافرت؛ و انیس و مونس انسان در تنهائى مى باشد.

حلیة الا برار، ج 4، ص 599، س 11

16. الاْدَبُ عِنْدَالنّاسِ النُّطْقُ بِالْمُسْتَحْسَناتِ لاغَیْرُ، وَ هذا لایُعْتَدُّ بِهِ مالَمْ یُوصَلْ بِها إلى رِضَااللّهِ سُبْحانَهُ، وَالْجَنَّةِ، وَالاْدَبُ هُوَ اءدَبُ الشَّریعَةِ، فَتَاءدَّبُوا بِها تَکُونُوا اءُدَباءَ حَقّا
معنا و مفهوم ادب از نظر مردم، تنها، خوب سخن گفتن است که رکیک و سبک نباشد، ولیکن این نظریّه قابل توجّه نیست تا مادامى که انسان را به خداوند متعال و بهشت نزدیک نگرداند.بنابر این ادب یعنى رعایت احکام و مسائل دین؛ پس با عمل کردن به دستورات الهى و ائمّه اطهار (ع)، ادب خود را آشکار سازید.

ارشاد القلوب دیلمى، ص 160، س 19

17. تَوَسَّدِ الصَّبْرَ، وَاعْتَنِقِ الْفَقْرَ، وَارْفَضِ الشَّهَواتِ، وَ خالِفِ الْهَوى ، وَ اعْلَمْ أنَّکَ لَنْ تَخْلُو مِنْ عَیْنِ اللّهِ، فَانْظُرْ کَیْفَ تَکُونُ
در زندگى، صبر را تکیه گاه خود، فقر و تنگ دستى را همنشین خود قرار بده و با هواهاى نفسانى مخالفت کن و بدان که هیچگاه از دیدگاه خداوند پنهان و مخفى نخواهى ماند، پس بنگر که چگونه ای.

 بحارالانوار، ج 75، ص 358، ح 1

18. ثَلاثُ خِصالٍ تَجْتَلِبُ بِهِنَّ الْمَحَبَّةُ: الاْنْصافُ فِى الْمُعاشَرَةِ، وَ الْمُواساةُ فِى الشِّدِّةِ، وَ الاْنْطِواعُ وَ الرُّجُوعُ إلى قَلْبٍ سَلیمٍ
سه خصلت جلب محبّت مى کند: انصاف در معاشرت با مردم، همدردى در مشکلات آن ها، همراه و همدم شدن با معنویات.

کشف الغمّه، ج 2، ص 349، س 13

19. مَنْ زارَ قَبْرَ أخیهِ الْمُؤْمِنِ فَجَلَسَ عِنْدَ قَبْرِهِ وَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى الْقَبْرِ وَقَرَءَ: «اِنّااءنْزَلْناهُ فى لَیْلَةِالْقَدْر» سَبْعَ مَرّاتٍ، أَمِنَ مِنَ الْفَزَعَ الاْکْبَرِ.
هرکس بر بالین قبر مؤ منى حضور یابد و رو به قبله بنشیند و دست خود را روى قبر بگذارد و هفت مرتبه سوره مبارکه «إنّا انزلناه» را بخواند از شداید و سختیهاى صحراى محشر در امان قرار مى گیرد.

اختیار معرفة الرّجال، ص 564، ح 1066

20. تَأخِیر التّوبةِ اِغتِرار
 تاخیر و پس انداختن توبه فریب خوردن است.

تحف العقول، ص 480

21. طُول التَسوِیفِ حیرة
به تأخیر انداختن انجام کارها، همواره موجب سرگردانی است.

تحف العقول، ص 480

22. لا یَنقَطِعُ المَزیدُ مِن الله حَتّی یَنقَطِع الشُّکرُ مِن العِباد
افزونی نعمت از طرف خدا بریده نمی شود ، مگر شکرگزاری از سوی بندگان بریده شود.

 تحف العقول، ص 480

23. إِظهارُ الشَّیء قَبلَ أَن یَستَحکم مَفسَدة لَه
اظهار چیزی پیش از آنکه پایدار شود مایه تباهی آن است.

 تحف العقول، ص 480

24. المُؤمِن یَحتاجُ اِلی تَوفیق مِن الله ، و واعِظٌ مِن نَفسِه ، و قَبولٌ مِمَّن یَنصَحه
مؤمن نیاز دارد به توفیقی از طرف خدا، و به پندگویی از طرف خودش، و به پذیرش از کسی که او را نصیحت کند.

تحف العقول، ص 480

25. العُلماء غُرباء لِکِثرَة الجُهّال
عالمان، به سبب زیادی جاهلان، غریب اند.

مسند الامام الجواد، ص 247

26. إِنَّ القائِم مِنّا هُو المَهدِی الَّذِی یَجِبُ أّن یَنتَظر فِی غیبته و یُطاعُ فی ظُهُورِه ، و هُو الثّالِث مِن وَلدی
قائم ما همان مهدی است که درغیبتش باید منتظرش شوند، و در ظهورش اطاعتش کنند. او سومی از پسران من است.

 مسند الامام الجواد، ص 131

27. کَیفَ یَضِیع مِن الله کافِله ، و کیف یِنجُو مِن الله طالِبه، و مَن انقَطَعَ اِلی غَیرِ الله ِوکَّلَهُ اللهُ إلیه
چگونه ضایع می شود کسی که خدا عهده دار و سرپرست اوست، چگونه فرار می کند کسی که خدا جوینده اوست، و کسی که توجهش به غیر خدا جلب گردد، خداوند او را به همان شخص واگذار نماید.

مسند الامام الجواد، ص 243

28. مَن هَجر المُداراةَ قارَبَهُ المَکرُوه
کسی که سازش و مدارا با مردم را رها کند، ناراحتی به او روی می آورد.

 مسند الامام الجواد، ص 243

29. مَن عَمِلَ عَلی غیر عِلمٍ ما یُفسِد أَکثَرُ مِمّا یصلح
کسی که بدون علم و دانش کار کند ، خراب کاری اش بیش از اصلاحش خواهد بود.

 مسند الامام الجواد، ص 244

30. لا تَکُن وَلیَّ لله فِی العَلانِیةِ، عَدُوّاً لَه فِی السِّر
در ظاهر دوست خدا و در باطن دشمن او مباش.

 مسند الامام الجواد، ص 245

31. أَربَع خِصالٍ تعین المَرءِ عَلی العَمَلِ: الصِّحَّة و الغِنی و العِلم و التَوفِیق
چهار چیز یاری دهنده انسان در کار است: سلامت، بی نیازی ، دانش و توفیق.

 مسند الامام الجواد، ص 246

32. العالِمُ بِالظُّلمِ و المُعِینُ عَلیهِ و الرّاضِی بِه شُرَکاء
کسی که آگاه به ظلم است و کسی که کمک کننده بر ظلم است و کسی که راضی به ظلم است، هرسه شریکند.

مسند الامام الجواد، ص 247

33. لا یَضُرُّکَ سَخَطُ مَنْ رِضاهُ الْجَوْرُ
کسى که طالب رضایت خداوند متعال باشد، دشمنى ستمگران، او را زیان و ضرر نمى رساند.

بحارالأنوار، ج 75، ص380، ح 42

34. مَنْ لَمْ یَعْرِفِ الْمَوارِدَ أعْیَتْهُ الْمَصادِرُ
هرکس موقعیّت شناس نباشد جریانات، او را مى رباید و هلاک خواهد شد.

أعلام الدّین، ص 309

35. مَنْ عَتَبَ مِنْ غَیْرِارْتِیابٍ أعْتَبَ مِنْ غَیْرِاسْتِعْتابٍ
سرزنش کردن دیگران، بدون علّت و دلیل، سبب ناراحتى و خشم خواهد گشت، در حالى که رضایت آنان را نیز کسب نخواهد کرد.

أعیان الشّیعة، ج 2، ص 36، س 14

36. مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبیحا کانَ شَریکا فیهِ
هر که کار زشتى را تحسین و تأیید کند، در عقاب آن شریک مى باشد.

کشف الغمّة، ج 2، ص 349

37. مَنِ انْقادَ إلَى الطُّمَأنینَةِ قَبْلَ الْخِیَرَةِ فَقَدْ عَرَضَ نَفْسَهُ لِلْهَلَکَةِ وَالْعاقِبَةِ الْمُغْضِبَةِ
هرکس بدون تفّکر و اطمینان نسبت به جوانب (هر کارى، خبری، حرکتى و...) مطیع و پذیراى آن شود، خود را در معرض سقوط قرار داده؛ و نتیجه اى جز خشم و عصبانیّت نخواهد داشت.

بحارالا نوار، 68، ص340، ح 13

38. حُسْنُ الأدَبِ زینَةُالْعَقْلِ، وَبَسْطُ الْوَجْهِ زینَةُالْحِلْمِ
ادب و اخلاق نیک زینت بخش عقل مى باشد، و خوش روئى با افراد، زینت بخش حلم و بردبارى است.

کشف الغمّة، ج 2، ص 347

39. الأمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْىُ عَنِ الْمُنْکَرِ خَلْقانِ مِنْ خَلْقِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، فَمْن نَصَرَهُما أعَزَّهُ اللّهُ، وَمَنْ خَذَلَهُما خَذَلَهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ
امر به معروف و نهى از منکر دو مخلوق الهى است، هر که آن ها را یارى و اجراء کند مورد نصرت و رحمت خدا قرار مى گیرد و هر که آن ها را ترک و رها گرداند مورد خذلان و عِقاب قرار مى گیرد.

خصال صدوق، ص 42، ح 32

40. مَنْ أَتَمَّ رُکُوعَهُ لَمْ تُدْخِلْهُ وَحْشَةُ الْقَبْرِ
هرکس رکوع نمازش را به طور کامل و صحیح انجام دهد، وحشت قبر بر او وارد نخواهد شد.

کافى، ج 3، ص 321، ح


[ دوشنبه 91/7/24 ] [ 10:6 عصر ] [ مهسا آسایش ]

اگر می‌خواهید به قلب یک مرد دست یابید باید ابتدا به مغز او راه یابید . مشکل بیشتر مردها این است که خیلی سخت برای گفتن افکار و احساساتشان لب به سخن باز می‌کنند . اگر به این 5 فن مجهز باشید مردان راحت تر سفره دلشان را برایتان باز خواهند کرد ، سپس شما می‌توانید راحت تر برای یک رابطه بهتر تلاش کنید و نهایتاً لذت بیشتر از با هم بودنتان ببرید .

1. اجازه بدهید او درک کند که علاقه نشان می‌دهید به آنچه که می‌گوید. هیچ مردی به شما اجازه نمی دهد به افکارش راه یابید مگر اینکه بداند که شما به آنچه که او می‌گوید توجه و علاقه نشان خواهید داد. یکی از بهترین راهها برای منتقل کردن این موضوع به او این است که از طریق زبان بدنتان وارد شوید. برای نشان دادن تمایل خود به گفته های او ، نگاه طبیعی به او و باز کردن بازوانتان به نشانه گرایش به او بهترین راه است . اجازه دهید او بداند که شما متوجه اید چه می‌گوید آن هم با یک سر تکان دادن یا با حرکت دادن به پیشانیتان . همچنین تحت تأثیر قرار گرفتن مثلاً وقتی که او در گفتن داستان خود تحت فشار باشد و ببیند که شما هم همین گونه اید ، احساس بهتری خواهد داشت. این کار مثل این است که گفته باشید من می‌فهمم که چه احساسی داری یا من خودم را جای تو می‌گذارم .

 

2. لطفاً داوری و قضاوت نکنید . هیچ مردی اگر دریابد که تحقیر یا نکوهش می‌شود افکار واقعی اش را نمی گوید . اظهاراتی مانند چطور توانستی این کار را انجام دهی یا اگر من بودم چنین نمی کردم را رها کنید . آزادی این را به او بدهید که آشکارا و صادقانه هر آنچه که می‌خواهد بدون قضاوت شما توضیح دهد ، آنگاه شما شگفت زده خواهید شد. شما مجبور هم نیستید که او را ببخشید یا با او موافق باشید. شما با این کار به راحتی محیطی آزاد را برای او ایجاد کرده اید که هر آنچه فکر می‌کند برای شما بگوید .

 

3. از بکار بردن کلمه چرا بپرهیزید . وقتی روانشناسان دوره کارآموزی خود را سپری می‌کنند، از آنها می‌خواهند تمرین کنند که کلمه چرا را از دایره لغاتشان حذف کنند. زیرا پرسیدن چرا به طور مکرر ، انرژی منفی می‌دهد و شرایط را بحرانی و حساس می‌کند. وقتی که شما از یک مرد بپرسید که چرا این کار را اینطور انجام داده ای ، او اینطور استنباط خواهد کرد که به او گفته اید که تو احمق هستی که این راه را برای این کار انتخاب کرده ای ! حالا او قبل از اینکه جملاتتان را تمام کرده باشید حالت تدافعی به خود می‌گیرد . تمرین کنید که به جای استفاده از کلمه چرا بگویید درباره این موضوع به من بیشتر بگو .

 

4. هرگز نگویید ما نیاز به گفتگو داریم . هیچ چیز بهتر از این جمله نمی تواند یک مرد را وادار کند که کمتر حرف بزند . این جمله حامل این پیام است که او کار اشتباهی کرده است که در دردسر افتاده و باید درباره اش توضیح دهد. او گفتگو را قبل از شروع کردنش متوقف خواهد کرد . بهترین راه برای مطرح کردن یک موضوع مهم به آرامی و غیر مستقیم وارد شدن به آن است. زمانی که هر دوی شما مشغول انجام آن هستید را انتخاب کنید مثل آشپزی و یا تمیزکاری سبک که او راحتی بیشتری احساس کند. به خاطر داشته باشید وقتی او درگیر فوتبال جمعه شب است برای این کار به او نزدیک نشوید.

 

5. گوش دادن واقعی را یاد بگیرید. شما همیشه شانس شنیدن افکار او را نخواهید داشت. چندین بار شده است که شما وقتی که او صحبت می‌کرده است در فکر دیگری بوده اید یا شاید هم فکر می‌کرده اید که در جواب به او چه بگویید ؟! این موضوع بسیار مهم است که اکنون را با او باشید تا اینکه به افکارتان اجازه دهید همه جا باشد غیر از با او. یک مرد می‌تواند احساس کند که شما واقعاً می‌خواهید حرفهای او را بشنوید یا خیر. درست شنیدن بهترین راه برای رسیدن به یک گفتگوی واقعی است که او هم بتواند حقیقت را به شما بگوید.


[ دوشنبه 91/7/17 ] [ 9:54 عصر ] [ مهسا آسایش ]

الف) گوته (شاعر و متفکر آلمانی)

محمد(ص) به عنوان انسانی خارق‎العاده، در کتابش قرآن، میراثی جاودانه از خود به جای گذاشته است. ارزشمندترین گوشه قلبم، مسخر تصویری است از بهشتی که محمد(ص) در کتابش قرآن، نوید برخورداری از آن را داده است.[1]
 
ب ) توماس کارلایل (فیلسوف معروف انگلیسی)

محمد(ص) در عربستان از همان کودکی به عنوان شخصیتی امین و صادق، مهربان و خوش‎رو ، خوش صبحت، سخی و بلند نظر، با ملاحظه و فروتن شناخته می‌شد. وی می‌افزاید: محمد(ص) انسانی بود حقیقت‎جو و وفادار. کسی که در رفتار و گفتار و‎ اندیشه‎هایش جانب صداقت را رعایت می‌کرد. این فرزند رئوف و دریا دل کویر نسبتا کم حرف بود. هنگامی که چیزی برای گفتن نبود خاموش می‌ماند، لیکن به هنگام سخن گفتن، سخنانش بجا عاقلانه و سرشار از صمیمیت بود.[2]

او می‌گوید: اینها تنها مشتی هتاکی و ناسزاگویی از سوی غرب است که چنین نابهنجاری‎های رفتاری را به محمد(ص) نسبت می‌دهند.[3]

کارلایل به مخاطبان خود این نکته را خاطر نشان می‌کند که از آغاز تا پایان حیات هیچ‎گونه تناقضی در رفتار محمد(ص) مشاهده نمی‎شود. محمد(ص) در سراسر عمر خود علیه خشونت، بی بند و باری، خود کامگی، جاه طلبی و بی عدالتی جنگیده بود. محمد(ص) قوانین مدنی و اخلاقی را عرضه کرد تا وحشیگری و ددمنشی را بر اندازد و بی قانونی و هرج و مرج را با نظم و تمدن جایگزین سازد. کتابش قرآن بر خلاف اعتقادات رایج در اروپا، اصول ضد اخلاقی و بی بند و باری را آموزش نمی‎داد بلکه در حقیقت یک زندگی فوق‎العاده کنترل شده، منظم و اخلاقی را که مطابق با خواست خدا بود، جزء وظایف و تکالیف دینی و انسانی مسلمانان می‌دانست.[4]

ج )  کنت دوبولنویلیه

وی در اثر خود تحت عنوان «زندگی محمد(ص)» که در سال 1782 منتشر شد می‌گوید:
اسلام دینی فطری، اصیل، ساده و منطقی است. همچنین ایشان به تمجید پیامبر پرداخته و محمد(ص) را به عنوان قانون‎گذاری روشنفکر و خردمند معرفی می‎کند که صداقت و خلوص نیت وی در سادگی و صراحت دینش متجلی بود. او معتقد است که دو دیدگاه مسیحی نادرست وجود دارد: اول اینکه دین محمد(ص) بر اساس رجوع به عقل سلیم اروپایی مردود شناخته شده است در حالی که نظامی منطقی‎تر و عقلانی‎تر و قابل قبول‎تر از دین او از لحاظ عقل و خرد وجود ندارد. دوم اینکه محمد(ص) فردی غیر عادی و بدون تمدن بوده است. کنت بر این نکته اصرار دارد که محمد(ص) مردی بود نکته سنج و مردم‎دار که محسنات، ثبات قدم، شجاعت و بصیرت را دارا بود. کنت از قوانین و آداب و رسوم و سنن مسلمانان دفاع می‌کند و آنها را به عنوان آداب و رسومی خردمندانه و روشن و قابل فهم معرفی می‌کند.[5]

د) آر وی سی بادل

او از جمله محققانی است که سال‎ها در بیابان در میان اعراب زیست تا بتواند احساسات و افکاری را که می‌توانست شخصیت محمد(ص) را تحت تاثیر قرار دهد، در خاطر متصور و مجسم نماید. می‌گوید: آیا تمسخر‎های ضد مسلمانان اروپایی بر عکس به خودشان بر نمی‎گردد؟ باید از خود پرسید چطور یک فرد ناسالم می‌تواند آیینی از خود به جای بگذارد که پس از مرگ وی این‎چنین بالندگی و بسط و توسعه یابد؟ امروز شمار هواداران دین اسلام هر ساله ربع میلیون افزایش می‌یابد.[6]

ه)  امیل درمینگهام، تاریخ نویس و خاورشناس فرانسوی

امروز کسی قدرت آن را ندارد که در اخلاص محمد(ص) شک و تردید کند؛ زیرا زندگی او بزرگترین دلیل بر اعتقاد او به پیامبری‎اش بود. رسالتی که در راه آن تمام زحمات را شجاعانه تحمل کرد و با آن همه عظمت و استعداد سرشار و بصیرت و تسلط بر نفس و اراده قوی و حسن تدبیر که داشت هرگز کسی به خود اجازه نمی‎داد چنین انسانی که به او وحی می‌شود و از مواهب خاصی برخوردار بود را جزء جن‎زدگان بداند. آنان که این مرض را به او نسبت می‌دهند بسیار در غفلت و خیالند. زیرا زندگی محمد(ص) قبل از بعثت زندگی موزون و منظمی بود همان‎گونه که بعد از آن چنین بود.[7]

و) جان دیون پورت دانشمند انگلیسی

بارها گفته‎اند محمد (ص) غش کرده است! این از گفته‎های بی‎اساس و نابهنجار یونانی است که خواسته‎اند به وسیله تهمت تاثیر عوارض این بیماری، پیام آور عقاید نوین را لکه‎دار ساخته و خصوصیات اخلاقی او را مورد نفرت و انزجار جهان مسیحیت قرار دهند.[8] ما می‌پرسیم: آیا ممکن است باور کنیم مردی که چنان اصلاحات بزرگ و پایداری را پدید آورد و مردمی را که قرن‎ها در منجلاب بت‎پرستی غوطه‎ور شده بودند و کودکان خود را می‌کشتند نجات داد، فریب کار بود یا تمام دوران زندگی او مقرون به نفاق بود؟هرگز.


[ دوشنبه 91/7/17 ] [ 9:47 عصر ] [ مهسا آسایش ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ
امکانات وب
خرید بک لینک