قالب پرشین بلاگ

سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زورق عشق

اگر دروغ رنگ داشت:

  

هر روز شاید ده‌ها رنگین کمان در دهان ما نطفه می‌بست...

  

و بی‌رنگی کمیاب‌ترین چیزها بود!

  

 

  

اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت:

  

عاشقان سکوت شب را ویران می‌کردند!

  

 

  

اگر به راستی خواستن توانستن بود:

  

محال نبود وصال!

  

و عاشقان که همیشه خواهانند،

  

همیشه می‌توانستند تنها نباشند!

  

 

  

اگر گناه وزن داشت:

  

هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد...

  

تو از کوله بار سنگین خویش ناله می‌کردی...

  

و من شاید کمر شکسته‌ترین بودم!

  

 

  

اگر غرور نبود:

  

چشم‌هایمان به جای لب‌هایمان سخن نمی‌گفتند...

  

و ما کلام محبت را در میان نگاه‌های گه‌گاه‌مان جستجو نمی‌کردیم!

  

 

  

اگر دیوار نبود:

  

 نزدیکتر بودیم...

  

با اولین خمیازه به خواب می‌رفتیم...

  

و هر عادت مکرر را در میان 24 زندان حبس نمی‌کردیم!

  

 

  

اگر خواب حقیقت داشت:

  

همیشه خواب بودیم...

  

هیچ رنجی بدون گنج نبود...

 

ولی گنج‌ها شاید بدون رنج بودند!

 

اگر همه ثروت داشتند:

دلها سکه‌ها را بیش از خدا نمی‌پرستیدند...

و یک نفر در کنار خیابان خواب گندم نمی‌دید تا دیگران

 از سر جوانمردی بی‌ارزش‌ترین سکه‌هاشان را نثار او کنند...

اما بی‌گمان صفا و سادگی می‌مرد!

  

اگر مرگ نبود:

همه کافر بودند...

و زندگی بی‌ارزش ترین کالا بود...

ترس نبود، زیبایی نبود و خوبی هم شاید!

 

اگر عشق نبود:

به کدامین بهانه می‌گریستیم و می‌خندیدیم؟

کدام لحظه‌ی نایاب را اندیشه می‌کردیم؟

و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می‌آوردیم؟

آری بی‌گمان پیش از اینها مرده بودیم!

 

اگر کینه نبود:

قلبها تمامی حجم خود را در اختیار عشق می‌گذاشتند!

 

اگر خداوند یک روز آرزوی انسان را برآورده می‌کرد:

 من بی‌گمان دوباره دیدن تو را آرزو می‌کردم

و تو نیز هرگز ندیدن مرا!

آن گاه نمی‌دانم

به راستی خداوند کدام یک را می‌پذیرفت؟!!!

 


[ چهارشنبه 91/1/30 ] [ 12:10 صبح ] [ مهسا آسایش ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ
امکانات وب
خرید بک لینک