زورق عشق | ||
وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها میکند پرهایش سفید می ماند،ولی قلبش سیاه می شود. [ چهارشنبه 90/10/21 ] [ 4:23 عصر ] [ مهسا آسایش ]
هر کس به چیزی تبدیل می شودکه به آن عشق می ورزد. اگر سنگی را دوست داشته باشد، سنگ می شود اگر هدفی را دوست داشته باشد،به آن هدف تبدیل می شود اگر به فردی عشق بورزد، آن فرد می شود. واگر به خدا عشق بورزد خدائی می شود. اینک انتخاب با خود شماست.....! [ چهارشنبه 90/10/21 ] [ 4:22 عصر ] [ مهسا آسایش ]
خدایا! دلم را همچون نی لبکی چوبین برلبان خود بگذار و زیباترین نغمه هایت را در فضای دل مردمان مترنم کن وچنان بنواز دلم راکه: هرجا ناامیدی هست امید باشم هرجا تردیدی هست ایمان باشم هرجا زخمی هست مرهم باشم هرجا نفرتی هست عشق باشم هرجاغمی هست شادمانی باشم هر جا تاریکی هست روشنایی باشم
[ شنبه 90/10/17 ] [ 11:0 عصر ] [ مهسا آسایش ]
شبی خواب دیدم با خدا کنارساحل قدم می زدم،رد پای هر دوی ما روی ساحل بود، وقتی به گذشته برگشتم ونگاهی کردم دیدم در موقع سختی تنها یک رد پا کنار ساحل بود. پس از خداگله کردم که چرا در موقع سختی من رو تنها گذاشتی؟ خدا لبخندی زد وگفت: بنده ام درموقع سختی تو روی دوش من بودی. [ پنج شنبه 90/10/15 ] [ 2:48 عصر ] [ مهسا آسایش ]
گاهی وقت ها از نردبان بالا می رویم تا دست های خدا را بگیریم. غافل از اینکه خدا پایین ایستاده ونردبان رو محکم گرفته که ما نیفتیم. [ پنج شنبه 90/10/15 ] [ 2:44 عصر ] [ مهسا آسایش ]
|
||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |