زورق عشق | ||
دل را ز بی خودی سر از خود رمیدن است از بیم مرگ نیست که سرداده ام فغان دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم شامم سیه تر است ز گیسوی سرکشت سوی تو این خلاصه گلزار زندگی بگرفت آب و رنگ زفیض حضور تو با اهل درد شرح غم خود نمی کنم آن را که لب به دام هوس گشت آشنا
[ جمعه 92/3/17 ] [ 12:29 صبح ] [ مهسا آسایش ]
|
||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |